نامه 2
آنام جونم ٣ روز دیگه ١٧ ماهش تمام می شه . عزیز دلم واسه خودت مردی شدی دیگه .آنام جون مامان خیلی وقت نیومده و خاطراتت رو ننوشته.آنام من الان کلی به من کمک می کنه موقع ناهار یا شام وسایل شام و می بره و بعد از شام هم کمکم می کنه و جمعشون می کنه. هر کاری بهش بدم واسم انجام می ده واسم آب می اره ؛ کنترلو بهم می ده و .... اما یه کم لوس و نق نقو شده. وقتی قهر می کنه رو زمین دراز می کشه و هی خودشو رو زمین می کشه و جیغ می زنه. البته تقصیر خاله هات که اینقد می گن آنام قهرکن و بعد هی می خندن . عزیز دلم بزودی قراره داداش دار بشهو و منم ٦ ماه مرخصی دارم و قراره با پسر گلم و احتمالا بابایی برم پیش مامانی . آنام من اینقد نازو د...